دعای نورانی ابوحمزة ثمالی، دعائی است كه وجود مبارك امام سجاد، زین العابدین سلام الله علیه در تمام سحرهای ماه مبارك رمضان این دعا را میخواندند. شایسته است پیروان عترت طاهرین تأسّی كنند و در سحرها بیدار باشند و این دعای نورانی را قرائت كنند.
اِلهى لا تُؤَدِّبْنى بِعُقوُبَتِکَ وَلا تَمْکُرْ بى فى
خدایا مرا به مجازات و عقوبتت ادب مکن و مکر مکن به من
حیلَتِکَ مِنْ اَیْنَ لِىَ الْخَیْرُ یا رَبِّ وَلا یوُجَدُ اِلاّ مِنْ عِنْدِکَ وَمِنْ اَیْنَ
با حیله ات از کجا خیرى بدست آورم اى پروردگار من با اینکه خیرى یافت نشود جز در پیش تو و از کجا
لِىَ النَّجاهُ وَلا تُسْتَطاعُ اِلاّ بِکَ لاَ الَّذى اَحْسَنَ اسْتَغْنى عَنْ عَوْنِکَ
نجاتى برایم باشد با اینکه نجاتى نتوان یافت جز به کمک تو نه آن کس که نیکى کند بى نیاز است از کمک تو
وَرَحْمَتِکَ وَلاَ الَّذى اَسآءَ وَاجْتَرَءَ عَلَیْکَ وَلَمْ یُرْضِکَ خَرَجَ عَنْ
و رحمتت و نه آنکس که بد کند و دلیرى بر تو کند و خوشنودیت نجوید از تحت قدرت تو بیرون رود
قُدْرَتِکَ یا رَبِّ یا رَبِّ یا رَبِّ بگوید تا آنکه نفس قطع شود [بِکَ] عَرَفْتُکَ
اى پروردگار من ... * * * * * * بوسیله خودت من ترا شناختم
وَاَنْتَ دَلَلْتَنى عَلَیْکَ وَدَعَوْتَنى اِلَیْکَ وَلَوْلا اَنْتَ لَمْ اَدْرِ ما اَنْتَ
و تو مرا برخود راهنمایى کردى و بسوى خود خواندى و اگر تو نبودى من ندانستم که تو کسیتى
اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى اَدْعوُهُ فَیُجیبُنى وَاِنْ کُنْتُ بَطیَّئاً حینَ یَدْعوُنى
ستایش خدایى را که مى خوانمش و او پاسخم دهد و اگرچه وقتى مى خواندم بکندى به درگاهش روم
وَالْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى اَسْئَلُهُ فَیُعْطینى وَاِنْ کُنْتُ بَخیلاً حینَ یَسْتَقْرِضُنى
و ستایش خدایى را که مى خواهم از او و به من عطا مى کند و اگرچه در هنگامى که او از من چیزى قرض خواهد من بخل کنم
وَالْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى اُنادیهِ کُلَّما شِئْتُ لِحاجَتى وَاَخْلوُ بِهِ حَیْثُ شِئْتُ
و ستایش خدایى را که هرگاه براى حاجتى بخواهم او را ندا کنم و هر زمان بخواهم براى
لِسِرِّى بِغَیْرِ شَفیعٍ فَیَقْضى لى حاجَتى اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذى لا اَدْعُو غَیْرَهُ
راز و نیاز بدون واسطه با او خلوت کنم و او حاجتم را برآورد ستایش خدایى را که جز او
وَلَوْ دَعَوْتُ غَیْرَهُ لَمْ یَسْتَجِبْ لى دُعاَّئى وَالْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى لا اَرْجُو
کسى را نخوانم و اگر غیر او دیگرى را مى خواندم دعایم را مستجاب نمى کرد و ستایش خدایى را که بجز او
غَیْرَهُ وَلَوْ رَجَوْتُ غَیْرَهُ لاَخْلَفَ رَجآئى وَالْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى وَکَلَنى
امید ندارم و اگر به غیر او امیدى داشتم ناامیدم مى کرد و ستایش خدایى را که مرا به حضرت خود
اِلَیْهِ فَاَکْرَمَنى وَلَمْ یَکِلْنى اِلَى النّاسِ فَیُهینُونى وَالْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى
واگذار کرده و از این رو به من اکرام کرده و به مردم واگذارم نکرده که مرا خوارکنند و ستایش خدایى را که
تَحَبَّبَ اِلَىَّ وَهُوَ غَنِىُّ عَنّى وَالْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى یَحْلُمُ عَنّى حَتّى کَاَنّى
با من دوستى کند در صورتى که از من بى نیاز است و ستایش خدایى را که نسبت به من بردبارى کند تا به جایى که
لا ذَنْبَ لى فَرَبّى اَحْمَدُ شَى ءٍ عِنْدى وَاَحَقُّ بِحَمْدى اَللّهُمَّ اِنّى اَجِدُ
گویا گناهى ندارم پس پروردگار من ستوده ترین چیزها است نزد من و به ستایش من سزاوارتر است خدایا من همه راههاى
سُبُلَ الْمَطالِبِ اِلَیْکَ مُشْرَعَهً وَمَناهِلَ الرَّجآءِ اِلَیْکَ مُتْرَعَهً
مقاصد را به سوى تو باز مى بینم و چشمه هاى امید را بسویت سرشار مى یابم
وَالاِْسْتِعانَهَ بِفَضْلِکَ لِمَنْ اَمَّلَکَ مُباحَهً وَاَبْوابَ الدُّعآءِ اِلَیْکَ
و یارى جستن به فضل تو براى آرزومندانت مباح و بى مانع است و درهاى دعاى بسوى تو براى
لِلصّارِخینَ مَفْتوُحَهً وَاَعْلَمُ اَنَّکَ لِلرّاجى بِمَوْضِعِ اِجابَهٍ وَلِلْمَلْهوُفینَ
فریادکنندگان باز است و به خوبى مى دانم که تو براى اجابت شخص امیدوار آماده اى وبراى فریادرسى اندوهگینا
بِمَرْصَدِ اِغاثَهٍ وَاَنَّ فِى اللَّهْفِ اِلى جوُدِکَ وَالرِّضا بِقَضآئِکَ عِوَضاً
مهیاى فریادرسى هستى و براستى مى دانم که در پناهندگى به جود و کرمت وخوشنودى به قضا و قدرت عوضى است
مِنْ مَنْعِ الْباخِلینَ وَمَنْدوُحَهً عَمّا فى اَیْدِى الْمُسْتَاْثِرینَ وَاَنَّ
از جلوگیرى کردن بخیلان و گشایشى است از احتیاج بدانچه در دست دنیاطلبان است و براستى
الرّاحِلَ اِلَیْکَ قَریبُ الْمَسافَهِ وَاَنَّکَ لا تَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِکَ اِلاّ اَنْ
کوچ کننده به درگاهت راهش نزدیک است و مسلما تو از خلق خود در حجاب نشوى مگر آنکه
تَحْجُبَهُمُ الاْعمالُ دوُنَکَ وَقَدْ قَصَدْتُ اِلَیْکَ بِطَلِبَتى وَتَوَجَّهْتُ اِلَیْکَ
کردارشان میان آنها و تو حاجب شود و من با مطلبى که دارم قصد تو را کرده
بِحاجَتى وَجَعَلْتُ بِکَ اسْتِغاثَتى وَبِدُعآئِکَ تَوَسُّلى مِنْ غَیْرِ
و با حاجت خود رو به درگاه تو آوردم و استغاثه ام را به درگاه تو قرار دادم و دعاى تو را دست آویز خود کردم بى آنکه من
اسْتِحْقاقٍ لاِسْتِماعِکَ مِنّى وَلاَ اسْتیجابٍ لِعَفْوِکَ عَنّى بَلْ لِثِقَتى
استحقاق داشته باشم که تو از من بشنوى و نه مستوجب آنم که از من بگذرى بلکه بدان اعتمادى که من
بِکَرَمِکَ وَسُکوُنى اِلى صِدْقِ وَعْدِکَ وَلَجَائ اِلىَ الاْیمانِ
به کرم تو دارم و آن اطمینانى که به درستى وعده ات دارم و به خاطر پناهندگیم به ایمان
بِتَوْحیدِکَ وَیَقینى بِمَعْرِفَتِکَ مِنّى اَنْ لا رَبَّ [لى ] غَیْرُکَ وَلا اِلهَ اِلاّ
و اعتقادى که بر یگانگى تو دارم و یقینى که به معرفت و شناسایى تو دارم که مى دانم پروردگارى غیر
اَنْتَ وَحْدَکَ لا شَریکَ لَکَ اَللّهُمَّ اَنْتَ الْقائِلُ وَقَوْلُکَ حَقُّ وَ وَعْدُکَ
تو نیست و معبودى جز تو وجود ندارد یگانه اى که شریکى برایت نیست خدایا تو فرمودى و گفتارت حق و وعده ات
صِدْقٌ وَاسْئَلوُا اللّهَ مِنْ فَضْلِهِ اِنَ اللّهَ کانَ بِکُمْ رَحیماً وَلَیْسَ مِنْ
راست است (که فرمودى ) ((و درخواست کنید خدا را از فضلش که براستى او به شما مهربان است )) و رسم تو چنان نیست
[صِفاتِکَ یا سَیِّدى ....] صِفاتِکَ یا سَیِّدى اَنْ تَاْمُرَ بِالسُّؤالِ وَتَمْنَعَ الْعَطِیَّهَ وَاَنْتَ الْمَنّانُ
اى آقاى من که دستور سؤ ال بدهى ولى از عطا و بخشش دریغ نموده و خوددارى کنى و تویى بخشاینده
[بِالْعَطِیّاتِ عَلى ....] بِالْعَطِیّاتِ عَلى اَهْلِ مَمْلَکَتِکَ وَالْعائِدُ عَلَیْهِمْ بِتَحَنُّنِ رَاْفَتِکَ اِلهى
به عطایا بر اهل کشور خود و متوجه بدانها به مهربانى و راءفتت خدایا
رَبَّیْتَنى فى نِعَمِکَ وَ اِحْسانِکَ صَغیراً وَنَوَّهْتَ بِاسْمى کَبیراً فَیامَنْ
مرا در خردسالى در نعمتها و احسان خویش پروریدى و در بزرگى نامم را بر سر زبانها بلند کردى پس اى که
رَبّانى فِى الدُّنْیا بِاِحْسانِهِ وَتَفَضُّلِهِ وَنِعَمِهِ وَاَشارَ لى فِى الاْخِرَهِ
در دنیا مرا به احسان و فضل و نعمتهاى خود پروریدى و براى آخرتم
اِلى عَفْوِهِ وَکَرَمِهِ مَعْرِفَتى یا مَوْلاىَ دَلیلى عَلَیْکَ وَحُبّى لَکَ شَفیعى
به عفو وکرم اشارت فرمودى اى مولاى من شناساییم به تو راهنماى من بسوى تو است و محبتى که به تو دارم شفیع من است
اِلَیْکَ وَاَنَا واثِقٌ مِنْ دَلیلى بِدَلالَتِکَ وَساکِنٌ مِنْ شَفیعى اِلى
به درگاهت و من از راهنمایى کردن این دلیلم بسوى تو مطمئنم و از پذیرفتن شفیعم از جانب تو
شَفاعَتِکَ اَدْعوُکَ یا سَیِّدى بِلِسانٍ قَدْ اَخْرَسَهُ ذَنْبُهُ رَبِّ اُناجیک
آسوده خاطرم مى خوانمت اى آقاى من به زبانى که گناه لالش کرده پروردگارا با تو راز گویم
بِقَلْبٍ قَدْ اَوْبَقَهُ جُرْمُهُ اَدْعوُکَ یا رَبِّ راهِباً راغِباً راجِیاً خآئِفاً اِذا
بوسیله دلى که جنایت به هلاکتش کشانده مى خوانمت اى پروردگار من هراسان و خواهان و امیدوار و ترسان
رَاَیْتُ مَوْلاىَ ذُنوُبى فَزِعْتُ وَاِذا رَاَیْتُ کَرَمَکَ طَمِعْتُ فَاِنْ عَفَوْتَ
اى مولاى من هنگامى که گناهانم را مشاهده مى کنم هراسان شوم و چون بزرگوارى تو را بینم به طمع افتم خدایا اگر بگذرى
فَخَیْرُ راحِمٍ وَاِنْ عَذَّبْتَ فَغَیْرُ ظالِمٍ حُجَّتى یا اَللّهُ فى جُرْاَتى عَلى
بهترین مهرورزى و اگر عذاب کنى ستم نکرده اى ، دلیل و بهانه من اى خدا در اینکه دلیرى کنم
مَسْئَلَتِکَ مَعَ اِتْیانى ما تَکْرَهُ جُودُکَ وَکَرَمُکَ وَعُدَّتى فى شِدَّتى مَعَ
در سؤ ال کردن از تو با اینکه رفتارم خوشایند تو نیست همان جود و کرم تو است و ذخیره من در سختیم با
[قِلَّهِ حَیائى رَاْفَتُکَ ....] قِلَّهِ حَیائى رَاْفَتُکَ وَرَحْمَتُکَ وَقَدْ رَجَوْتُ اَنْ لا تَخیبَ بَیْنَ ذَیْنِ
بى شرمى من همان راءفت و مهربانى تو است و براستى امیدوارم که نومید مکنى میان این وآ ن آروزیم را
وَذَیْنِ مُنْیَتى فَحَقِّقْ رَجآئى وَاسْمَعْ دُعآئى یا خَیْرَ مَنْ دَعاهُ داعٍ
پس امیدم را صورت عمل ده و دعایم را شنیده گیر اى بهترین کسى که خوانندگان بخوانندش
وَاَفْضَلَ مَنْ رَجاهُ راجٍ عَظُمَ یا سَیِّدى اَمَلى وَسآءَ عَمَلى فَاَعْطِنى
و برتر کسى که امیدواران بدو امید دارند اى آقایم آرزویم بزرگ و عملم زشت است پس تو
مِنْ عَفْوِکَ بِمِقْدارِ اَمَلى وَلا تُؤ اخِذْنى بِاَسْوَءِ عَمَلى فَاِنَّ کَرَمَکَ
از عفو خویش به اندازه آرزویم به من بده و مرا به بدترین عملم مؤ اخذه مکن زیرا کرم تو برتر است
یَجِلُّ عَنْ مُجازاهِ الْمُذْنِبینَ وَحِلْمَکَ یَکْبُرُ عَنْ مُکافاهِ الْمُقَصِّرینَ
از مجازات گنهکاران و بردباریت بزرگتر است از مکافات تقصیرکاران
وَاَنَا یاسَیِّدى عائِذٌ بِفَضْلِکَ هارِبٌ مِنْکَ اِلَیْکَ مُتَنَجِّزٌ ما وَعَدْتَ مِن
و من اى آقایم به فضلت پناهنده گشته و از تو بسوى خودت گریخته ام و خواستارم آنچه را وعده کردى از
الصَّفْحِ عَمَّنْ اَحْسَنَ بِکَ ظَنّاً وَما اَنَا یا رَبِّ وَما خَطَرى هَبْنى
چشم پوشى نسبت به کسى که خوش گمان به تو است ، من چه ام پروردگارا؟ و چه اهمیتى دارم ؟ مرا
بِفَضْلِکَ وَتَصَدَّقْ عَلَىَّ بِعَفْوِکَ اَىْ رَبِّ جَلِّلْنى بِسَِتْرِکَ وَاعْفُ عَنْ
به فضل خویش ببخش با عفو خود بر من نیکى کن و منت گذار، پروردگارا مرا به پوشش خود بپوشان
تَوْبیخى بِکَرَمِ وَجْهِکَ فَلَوِ اطَّلَعَ الْیَوْمَ عَلى ذَنْبى غَیْرُکَ ما فَعَلْتُهُ
و به کرم ذاتت از سرزنش کردن من درگذر پس اگر دیگرى جز تو بر گناهم آگاه مى شد آن گناه را انجام نمى دادم
وَلَوْ خِفْتُ تَعْجیلَ الْعُقوُبَهِ لاَ اجْتَنَبْتُهُ لا لاِنَّکَ اَهْوَنُ النّاظِرینَ وَاَخَفُّ
و اگر از زود به کیفر رسیدن مى ترسیدم باز هم خوددارى مى کردم و اینکه با این وصف گناه کردم نه براى آن بود که تو سبکترین بینندگانى
الْمُطَّلِعینَ [عَلَىَّ] بَلْ لاِنَّکَ یارَبِّ خَیْرُ السّاتِرینَ وَاَحْکَمُ الْحاکِمینَ
و یا بى مقدارترین مطلعین هستى بلکه براى آن بود که تو اى پروردگار من بهترین پوشندگان و حکم کننده ترین حاکمان
وَاَکْرَمُ الاْکْرَمینَ سَتّارُ الْعُیوُبِ غَفّارُ الذُّنوُبِ عَلاّمُ الْغُیوُبِ تَسْتُرُ
و گرامى ترین گرامیان و پوشاننده عیوب و آمرزنده گناهانى گناه را به کرمت مى پوشانى
الذَّنْبَ بِکَرَمِکَ وَتُؤَخِّرُ الْعُقوُبَهَ بِحِلْمِکَ فَلَکَ الْحَمْدُ عَلى حِلْمِکَ بَعْدَ
و کیفر را به واسطه بردباریت به تاءخیر اندازى پس تو را ستایش سزا است بر بردباریت پس
عِلْمِکَ وَعَلى عَفْوِکَ بَعْدَ قُدْرَتِکَ وَیَحْمِلُنى وَیُجَرِّئُنى عَلى
از دانستن و بر گذشتت پس از توانایى داشتن و همین گذشت تو از من مرا وادار کرده و دلیر ساخته بر
مَعْصِیَتِکَ حِلْمُکَ عَنّى وَیَدْعوُنى اِلى قِلَّهِ الْحَیآءِ سَِتْرُکَ عَلَىَّ
نافرمانیت و همان پرده پوشیت بر من مرا به بى شرمى واداشته
وَیُسْرِعُنى اِلَى التَّوَثُّبِ عَلى مَحارِمِکَ مَعْرِفَتى بِسَعَهِ رَحْمَتِک
و همان معرفتى که من به فراخى رحمتت دارم و بزرگى عفوت مرا بدست زدن به کارهاى حرام شتابان مى کند
وَعَظیمِ عَفْوِکَ یا حَلیمُ یا کَریمُ یا حَىُّ یا قَیُّومُ یا غافِرَ الذَّنْبِ یا
اى بردبار اى بزرگوار اى زنده و اى پاینده اى آمرزنده گناه اى
قابِلَ التَّوْبِ یا عَظیمَ الْمَنِّ یا قَدیمَ الاِْحسانِ اَیْنَ سَِتْرُکَ الْجَمیلُ
پزیرنده گناه اى بزرگ نعمت اى دیرینه احسان کجاست پرده پوشى زیبایت ؟
اَیْنَ عَفْوُکَ الْجَلیلُ اَیْنَ فَرَجُکَ الْقَریبُ اَیْنَ غِیاثُکَ السَّریعُ اَیْنَ
کجاست گذشت بزرگت ؟ کجاست گشایش نزدیکت ؟ کجاست فریادرسى فوریت ؟ کجاست
رَحْمَتُکَ الْواسِعَهُ اَیْنَ عَطایاکَ الْفاضِلَهُ اَیْنَ مَواهِبُکَ الْهَنیئَهُ اَیْنَ
رحمت وسیعت ؟ کجاست عطاهاى برجسته ات ؟ کجاست بخششهاى دلچسبت ؟ کجاست
[صَنائِعُکَ السَّنِیَّهُ ....] صَنائِعُکَ السَّنِیَّهُ اَیْنَ فَضْلُکَ الْعَظیمُ اَیْنَ مَنُّکَ الْجَسیمُ اَیْنَ
نیکى هاى شایانت ؟ کجاست فضل عظیمت ؟ کجاست نعمت بزرگت ؟ کجاست
اِحْسانُکَ الْقَدیمُ اَیْنَ کَرَمُکَ یا کَریمُ بِهِ وَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ فَاسْتَنْقِذْنى وَبِرَحْمَتِکَ
احسان دیرینه ات ؟ کجاست کرمت ؟ اى کریم بدان (چه گفتم ) و به محمد و آل محمد مرا نجات ده و به رحمتت
فَخَلِّصْنى یا مُحْسِنُ یا مُجْمِلُ یا مُنْعِمُ یا مُفْضِلُ لَسْتُ اَتَّکِلُ فِى
خلاصم کن اى نیکو اى نیکو بخش اى نعمت ده اى زیاده بخش چنان نیست که من براى
النَّجاهِ مِنْ عِقابِکَ عَلى اَعْمالِنا بَلْ بِفَضْلِکَ عَلَیْنا لاِنَّکَ اَهْلُ التَّقْوى
نجات از عقاب تو به کارهامان تکیه کنم بلکه به فضلى که بر ما دارى تکیه زنم زیرا تو اهل تقوى
وَاَهْلُ الْمَغْفِرَهِ تُبْدِئُ بِالاِْحْسانِ نِعَماً وَتَعْفوُ عَنِ الذَّنْبِ کَرَماً فَم
و شایسته آمرزشى آغاز کنى به احسان از روى نعمت بخشى و گذشت کنى از گناه از روى کرم و بزرگوارى و با این وضع
[نَدْرى ما نَشْکُرُ .....] نَدْرى ما نَشْکُرُ اَجَمیلَ ما تَنْشُرُ اَمْ قَبیحَ ما تَسْتُرُ اَمْ عَظیمَ ما اَبْلَیْتَ
ما ندانیم کدامیک را سپاس گوییم : آن نیکیها که پراکنده کنى یا زشتیها که بپوشانى یا بزرگ آزمایشت
وَاَوْلَیْتَ اَمْ کَثیرَ ما مِنْهُ نَجَّیْتَ وَعافَیْتَ یا حَبیبَ مَنْ تَحَبَّبَ اِلَیْکَ
و شایستگى نعمتت یا آن همه چیزهایى که ما را از آن نجات داده و عافیت دادى اى دوست کسى که با تو دوستى کند
وَیا قُرَّهَ عَیْنِ مَنْ لاذَبِکَ وَانْقَطَعَ اِلَیْکَ اَنْتَ الْمُحْسِنُ وَنَحْنُ
و اى نور دیده کسى که پناه به تو آرد و از دیگران ببرد تویى نیکوکار و ماییم
الْمُسیئَّوُنَ فَتَجاوَزْ یا رَبِّ عَنْ قَبیحِ ما عِنْدَنا بِجَمیلِ ما عِنْدَکَ وَاَىّ
گنهکار پس درگذر اى پروردگار از زشتیهاى ما به نیکیهاى خود و کدام
جَهْلٍ یا رَبِّ لا یَسَعُهُ جوُدُکَ اَوْ اَىُّ زَمانٍ اَطْوَلُ مِنْ اَناتِکَ وَما قَدْرُ
نادانى است اى پروردگار که جود تو فرایش نگیرد و چه روزگارى درازتر از زمان بردبارى تو است و چه ارزشى دارد
اَعْمالِنا فى جَنْبِ نِعَمِکَ وَکَیْفَ نَسْتَکْثِرُ اَعْمالاً نُقابِلُ بِها کَرَمَکَ بَلْ
اعمال ما در جنب نعمتهایت و چگونه زیاد بشمریم اعمال (بدمان ) را که بتوانیم آنها را برابر با کرم تو کنیم بلکه
کَیْفَ یَضیقُ عَلَى الْمُذْنِبینَ ما وَسِعَهُمْ مِنْ رَحْمَتِکَ یا واسِعَ
چگونه ممکن است میدان بر گنهکاران تنگ شود با آن رحمت وسیعت
الْمَغْفِرَهِ یا باسِطَ الْیَدَیْنِ بِالرَّحْمَهِ فَوَ عِزَّتِکَ یا سَیِّدى لَوْ نَهَرْتَنى
که ایشان را فراگرفته اى وسیع آمرزش اى دو دستت به رحمت باز سوگند به عزتت اى آقاى من اگرچه برانیم
ما بَرِحْتُ مِنْ بابِکَ وَلا کَفَفْتُ عَنْ تَمَلُّقِکَ لِمَا انْتَهى اِلَىَّ مِنَ
من از در خانه ات برنخیزم و از تملق و چاپلوسیت دست برندارم چون
الْمَعْرِفَهِ بِجوُدِکَ وَکَرَمِکَ وَاَنْتَ الْفاعِلُ لِما تَشآءُ تُعَذِّبُ مَنْ تَشآءُ
اطلاع از جود و کرمت پیدا کرده ام و تویى کننده هرچه بخواهى عذاب کنى هرکه را خواهى
بِما تَشآءُ کَیْفَ تَشآءُ وَتَرْحَمُ مَنْ تَشآءُ بِما تَشآءُ کَیْفَ تَشآءُ لا
بهرچه خواهى بهرطور که خواهى و رحم کنى هر که را خواهى بهرچه خواهى هرطور که خواهى
تُسْئَلُ عَنْ فِعْلِکَ وَلا تُنازَعُ فى مُلْکِکَ وَلا تُشارَکُ فى اَمْرِکَ وَلا
بازپرسى از کار تو نشود و نزاعى در فرمانرواییت رخ ندهد و شریکى در کارت نباشد
تُضآدُّ فى حُکْمِکَ وَلا یَعْتَرِضُ عَلَیْکَ اَحَدٌ فى تَدْبیرِکَ لَکَ الْخَلْقُ
و ضدّیتى در حکمت نباشد و کسى نیست که در تدبیر تو بر تو اعتراض کند آفرینش
وَالاْمْرُ تَبارَکَ اللّهُ رَبُّ الْعالَمینَ یا رَبِّ هذا مَقامُ مَنْ لاذَبِکَ
و دستور از تو است برتر است خدا پروردگار جهانیان پروردگارا این جایگاه کسى است که به تو
وَاسْتَجارَ بِکَرَمِکَ وَاَلِفَ اِحْسانَکَ وَنِعَمَکَ وَاَنْتَ الْجَوادُ الَّذى
روى آورده و به کرمت پناه جسته و به احسان و نعمتت خو گرفته و تویى بخشاینده اى که
لایَضیقُ عَفْوُکَ وَلا یَنْقُصُ فَضْلُکَ وَلا تَقِلُّ رَحْمَتُکَ وَقَدْ تَوَثَّقْنا
تنگ ناید عفوت و کاهش نیابد فضل و بخششت و کم نگردد مهر و رحمتت و ما
مِنْکَ بِالصَّفْحِ الْقَدیمِ وَالْفَضْلِ الْعَظیمِ وَالرَّحْمَهِ الْواسِعَهِ اَفَتَُراکَ یا
بدان چشم پوشى دیرینه و فضل عظیمت و رحمت پهناورت اعتماد کرده ایم آیا چنان مى بینى
رَبِّ تُخْلِفُ ظُنوُنَنا اَوْ تُخَیِّبُ آمالَنا کَلاّ یا کَریمُ فَلَیْسَ هذا ظَنُّنا بِکَ
پروردگارا که برخلاف گمانهاى ما رفتار کنى یا آرزوهایمان نومید کنى ؟ هرگز! اى کریم چون ما چنین گمانى به تو نداریم
وَلا هذا فیکَ طَمَعُنا یا رَبِّ اِنَّ لَنا فیکَ اَمَلاً طَویلاً کَثیراً اِنَّ لَنا فیکَ
و طمع ما درباره تو اینگونه نیست پروردگارا براستى ما درباره تو آرزوى دراز و بسیارى داریم براستى ما نسبت به تو
رَجآءً عَظیماً عَصَیْناکَ وَنَحْنُ نَرْجوُ اَنْ تَسْتُرَ عَلَیْنا وَدَعَوْناکَ وَنَحْنُ
امید بزرگ و زیادى داریم ، تو را نافرمانى کردیم ولى امیدواریم که تو بپوشانى بر ما و خواندیم تو را و امیدواریم
نَرْجوُ اَنْ تَسْتَجیبَ لَنا فَحَقِّقْ رَجآئَنا مَوْلانا فَقَدْ عَلِمْنا ما نَسْتَوْجِبُ
که تو اجابت کنى مارا پس امید ما را تحقق بخش اى مولاى ما که براستى ما مى دانیم که به اعمالمان مستوجب چه (پاداشى )
بِاَعْمالِنا وَلکِنْ عِلْمُکَ فینا وَعِلْمُنا بِاَنَّکَ لا تَصْرِفُنا عَنْکَ وَاِنْ کُنّا
هستیم ولى علم تو درباره ما و علم ما درباره تو این است که ما را از درگاهت نرانى و اگرچه ما
غَیْرَ مُسْتَوْجِبینَ لِرَحْمَتِکَ فَاَنْتَ اَهْلٌ اَنْ تَجوُدَ عَلَیْنا وَعَلَى الْمُذْنِبینَ
مستوجب رحمت تو نیستیم ولى تو شایسته آنى که بر ما بخشش کنى و بر گنهکاران
بِفَضْلِ سَعَتِکَ فَامْنُنْ عَلَیْنا بِما اَنْتَ اَهْلُهُ وَجُدْ عَلَیْنا فَاِنّا مُحْتاجوُنَ
به فضل وسیعت توجه فرمایى پس بر ما منت گذار بدانچه تو شایسته آنى و بر ما جود کن که ما نیازمند
[اِلى نَیْلِکَ یا ....] اِلى نَیْلِکَ یا غَفّارُ بِنوُرِکَ اهْتَدَیْنا وَبِفَضْلِکَ اسْتَغْنَیْنا وَبِنِعْمَتِکَ
عطاى توییم اى آمرزنده به نور تو راه یافتیم و به فضل تو بى نیازى جستیم و به نعمت تو
اَصْبَحْنا وَاَمْسَیْنا ذُنوُبُنا بَیْنَ یَدَیْکَ نَسْتَغْفِرُکَ الّلهُمَّ مِنْها وَنَتوُبُ
صبح و شام کردیم گناهان ما پیش روى تو است که ما از آنها آمرزش خواهیم و بسویت توبه کنیم
اِلَیْکَ تَتَحَبَّبُ اِلَیْنا بِالنِّعَمِ وَنُعارِضُکَ بِالذُّنوُبِ خَیْرُکَ اِلَیْنا نازِلٌ
تو با نعمتهایت بر ما دوستى کنى و ما به گناهان با تو معارضه و برابرى کنیم خیر تو بر ما نازل گردد
وَشَّرُنا اِلَیْکَ صاعِدٌ وَلَمْ یَزَلْ وَلا یَزالُ مَلَکٌ کَریمٌ یَاْتیکَ عَنّا بِعَمَلٍ
:: موضوعات مرتبط:
ادعیه ,
,
:: برچسبها:
دانلود دعای ابوحمزه ثمالی (متن + ترجمه + فایل صوتی با صدای مداحان مشهور) ,
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3